زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه
 

طبقه سی و دوم فلاسفه اسلامی





طبقه‌بندی فلاسفه اسلامی از نظر سیر زمانی بر حسب استاد و شاگردی می‌باشد. یعنی آنان‌که در یک طبقه‌ قرار می‌گیرند، یا واقعا از اساتید طبقه بعدی و شاگردان طبقه قبل هستند و یا هم‌زمان آن‌ها می‌باشند. منظور از فلاسفه اسلامی آن‌هایی هستند که در جو اسلامی و محیط اسلامی فعالیت داشته‌اند و احیانا مسلمان هم نبوده‌اند. در طبقه سی و دوم چهارده نفر از فیلسوفان اسلامی حضور دارند.


۱ - فاضل خراسانی



حاج شیخ عباسعلی فاضل خراسانی. چنان‌که گفتیم در معقول از شاگردان مع الواسطه حاجی سبزواری و در منقول از شاگردان مرحوم میرزای شیرازی است. وی از نمونه‌های فضل و جامعیت یک قرن اخیر است. سه نفر در آن عصر ضرب‌المثل جامعیت و دقت و تحقیق بوده‌اند: حاج فاضل خراسانی در مشهد، حاج شیخ عبدالنبی نوری در تهران، حاج میرزا حسین علوی سبزواری در سبزوار.
می‌گویند حاج میرزا حسین، افضل آنها بوده است. مرحوم حاج فاضل در زمان خودش مدرس رسمی کتب فلسفه در حوزه بارونق مشهد بود. معظم له در همان سال که همتای تهرانی‌اش مرحوم حاج شیخ عبدالنبی درگذشت (سال ۱۳۴۴)، در مشهد وفات یافت.

۲ - میرزا عسکری شهیدی مشهدی



میرزا عسکری شهیدی مشهدی، معروف به آقابزرگ حکیم. از احفاد مرحوم میرزا مهدی شهید است که هم طبقه ملاعلی نوری است و در طبقه بیست و هشتم از آن‌ها یاد شد.
بیت شهیدی در مشهد در حدود صدوپنجاه سال بیت علم و حکمت و روحانیت بود. مرحوم آقابزرگ فرزند مرحوم میرزا ذبیح‌اللّه است و او فرزند و شاگرد مرحوم میرزا هدایت‌اللّه و او فرزند و شاگرد مرحوم میرزا مهدی شهید است که شاگرد مرحوم آقامحمد بیدآبادی و شیخ حسین عاملی بوده است.
از تحصیلات مرحوم آقابزرگ اطلاع درستی نداریم. ظاهراً ابتدا شاگرد پدرش و مرحوم ملاغلامحسین شیخ الاسلام و میرزامحمد سروقدی در مشهد بوده و بعد به تهران آمده و‌ اندکی زمان مرحوم جلوه را درک کرده و نزد حکیم اشکوری و حکیم کرمانشاهی نیز درس خوانده است. این بنده در ابتدای تحصیل مقدمات عربی در مشهد (سال‌های ۱۳۵۲- ۱۳۵۴هـ. ق) او را که پیرمردی سپیدموی و ساده زیست بود دیده بودم.
وی فرزندی داشت به نام میرزا مهدی که در همه حوزه عظیم و پررونق مشهد در آن وقت از نظر فضل و فضیلت مانند ستاره می‌درخشید؛ استاد شرح منظومه و اسفار و کفایه بود. آن وقت سنین میان سی و چهل را طی می‌کرد. آن جوان در سال ۱۳۵۴ درگذشت و مشهد را عزادار ساخت. سال بعد خود مرحوم آقابزرگ درگذشت و با درگذشت این دو نفر پرونده روحانیت و حکمت و فلسفه در این خاندان بسته شد.
مرحوم آقابزرگ به وارستگی و صراحت لهجه و آزادگی و آزادمنشی شهره بود. با اینکه در نهایت فقر می‌زیست، از کسی چیزی نمی‌گرفت. یکی از علمای مرکز که با او سابقه دوستی داشته است پس از اطلاع از فقر او، در تهران با مقامات بالا تماس می‌گیرد و ابلاغ مقرری قابل توجهی برای او صادر می‌شود. آن ابلاغ همراه نامه آن عالم مرکزی به آقابزرگ داده می‌شود. مرحوم آقابزرگ پس از اطلاع از محتوا ضمن ناراحتی فراوان از این عمل دوست تهرانی‌اش، در پشت پاکت می‌نویسد: «ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم...» و پاکت را با محتوایش پس می‌فرستد.

۳ - آقا سیدحسین بادکوبه‌ای



آقا سیدحسین بادکوبه‌ای. مرحوم بادکوبه‌ای در سال ۱۲۹۳ در دهی از دهات بادکوبه متولد شد. پس از تحصیل مقدمات به تهران آمد و ریاضیات را نزد میرزای جلوه (اواخر عمر جلوه) آموخت و فلسفه را از محضر حکیم اشکوری و حکیم کرمانشاهی استفاده کرد. آنگاه به نجف رفت و به تکمیل علوم نقلیه در حوزه آخوند ملامحمد کاظم خراسانی و شیخ حسن ممقانی پرداخت.
مطابق نقل علامه تهرانی در نقباء البشر مرحوم بادکوبه‌ای در نجف در علوم عقلی و نقلی شهرت یافت و به تدریس رشته‌های مختلف نقلی و عقلی پرداخت. گروه بسیاری از محضرش بهره مند شدند. حضرت استادنا العلامه آقای حاج سیدمحمدحسین طباطبایی (مدظله) طبیعیات و الهیات شفا را از اول تا آخر نزد این مرد بزرگ در نجف تحصیل کرده‌اند. مطابق نقل علامه تهرانی، این مرد و مرحوم حاج شیخ محمدحسین غروی دو چهره‌ای بودند که در آن زمان در نجف به اطلاع بر علوم عقلیه شناخته می‌شدند. مشارالیه در سال ۱۳۵۸ در نجف اشرف درگذشت
[۱] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ج۲، ص۵۸۴.
[۲] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ج۲، ص۹۱۸.


۴ - میرزا محمدعلی شاه‌آبادی



آقامیرزا محمدعلی شاه‌آبادی تهرانی اصفهانی الاصل. جامع المعقول و المنقول بود. در فلسفه و عرفان شاگرد میرزای جلوه و میرزای اشکوری بوده است. در منقول شاگرد حاج میرزا حسن آشتیانی در تهران و آخوند خراسانی و میرزا محمدتقی شیرازی در نجف و سامره بوده است. در تهران به مقام مرجعیت و فتوا رسید. در سالهای اقامت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در قم، سال‌ها به قم مهاجرت کرد و فضلا از محضرش کمال بهره را می‌بردند. در عرفان امتیاز بی‌رقیبی داشت. استاد بزرگ ما آیت‌اللّه خمینی (مدظله) در آن مدت از محضر پرفیض این مرد بزرگ استفاده برده بود و او را بالاخص در عرفان، بی نهایت می‌ستود. معظم له در سال ۱۳۶۹ در تهران درگذشت

۵ - سیدعلی مجتهد کازرونی



آقا سیدعلی مجتهد کازرونی شیرازی، فرزند مرحوم حاج سیدعباس مجتهد کازرونی. در ۱۲۷۸ متولد شد. در ۱۲۹۱ از کازرون به شیراز آمد و تا سال ۱۳۰۴ در شیراز به تحصیل معقول و منقول پرداخت. معقول را نزد شیخ احمد شیرازی نجفی- که شاگرد حکیم عباس دارابی بوده- و شیخ محمدحسین شانه‌ساز تحصیل کرد. احتمالاً اواخر دوره تدریس حکیم عباس (متوفّای ۱۳۰۰) را نیز درک کرده است. از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۵ در نجف اقامت کرد و از حوزه درس آخوند ملامحمدکاظم بهره‌مند شد و به مقامات عالی نایل آمد. از سال ۱۳۱۹ تا پایان عمر (۱۳۴۳) در شیراز به تدریس خصوصاً تدریس فلسفه و عرفان اشتغال داشت. بسیاری از مدرسین و فضلای شیرازی در معقول و منقول شاگرد او بوده‌اند. مرحوم آقاسیدعلی نمونه‌ای از سلف صالح بوده است. شاگردان او و سایر مردم شیراز داستان‌ها از صفای نفس و تقوای او دارند.

۶ - محمد خراسانی گنابادی



آقا شیخ محمد خراسانی گنابادی اصفهانی، معروف به آقا شیخ محمد حکیم و آقا شیخ محمد خراسانی. مقیم مدرسه صدر اصفهان و از شاگردان مرحوم جهانگیرخان و آخوند ملامحمد کاشی (و بیشتر جهانگیرخان) بوده است. بعد از درگذشت آن دو نفر، استاد مسلّم فلسفه اصفهان بود. مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی (مرحوم آقای حاج میرزا علی آقا شیرازی (رضوان‌اللّه‌علیه) از نظر سنی ظاهراً تفاوت چندانی با حکیم خراسانی نداشته و با معظم له و آقای حاج‌آقا رحیم ارباب، یگانه یادگار سلف صالح، دوستی‌ای در کمال صمیمیت داشته‌اند، ولی نظر به اینکه فلسفه را در بزرگسالی تحصیل کرده از محضر دوست صمیمی‌اش بهره‌مند شده است.) و آقای جلال‌الدین همایی استاد دانشگاه تهران، از شاگردان اویند.
حکیم خراسانی در وارستگی و پاکی کم نظیر بود و مانند جهانگیرخان و آخوند کاشی تا آخر عمر مجرد زیست. در سال ۱۳۵۵ درگذشت. پس از درگذشت حکیم خراسانی، در اصفهان دو نفر دیگر بودند که این شمع را روشن نگه می‌داشتند: مرحوم حاج‌آقا صدر کوپایی و مرحوم شیخ محمود مفید. با درگذشت این دو نفر این چراغ چهارصدساله تقریباً به خاموشی گرایید.

۷ - محمدحسین غروی اصفهانی



حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی. در تقوا و علم، منقولاً و معقولاً یگانه بود. در سال ۱۲۹۶ در نجف متولد شد. پدرش بازرگانی بود متدین مقیم کاظمین. مرحوم اصفهانی تا نزدیک به بیست سالگی در کاظمین مقیم بود و تحصیل می‌کرد. بعد به نجف مشرف شد و در درس مرحوم آخوند ملامحمدکاظم خراسانی حاضر شد و تا پایان عمر استاد (۱۳۲۹) ادامه داد.
وی در علوم معقول، شاگرد مرحوم میرزا محمدباقر حکیم اصطهباناتی است. مرحوم اصفهانی تالیفات زیادی در فقه و اصول دارد و‌ اندیشه‌اش هم اکنون جزء‌ اندیشه‌های زنده‌ای است که در میان علما و فضلای حوزه‌های درس فقه و اصول مطرح است. منظومه‌ای در فلسفه دارد بسیار عالی به نام «تحفة الحکیم». رساله‌ای هم در معاد نوشته است. حضرت استادنا العلامه آقای طباطبایی (مدظله‌العالی) در سال‌های میان ۱۳۴۴- ۱۳۵۴ از محضر این بزرگ بهره‌های فراوان برده و افتخار شاگردی‌اش را دارند. معظم له در سال ۱۳۶۱ با سکته ی مغزی درگذشت
[۴] . مقدمه مرحوم شیخ محمدرضا مظفر- که از شاگردان معظم له بود- بر تعلیقه معظم له بر مکاسب شیخ انصاری.


۸ - محمدتقی آملی



آقا شیخ محمدتقی آملی. در سال ۱۳۰۴ در تهران متولد شد. قسمتی از دروس معقول و منقول را نزد پدرش آقاشیخ محمد آملی (۱۲۶۳- ۱۳۳۶) که او خود از فیلسوفان به شمار می‌رفت، تحصیل کرد. سپس در درس مرحوم میرزای کرمانشاهی شرکت نمود. بعد از فوت کرمانشاهی قریب ۱۴ سال از محضر حاج شیخ عبدالنبی مجتهد نوری بهره‌مند شد.
از آن پس به نجف رفت و به تکمیل فقه و اصول در محضر آقایان حاج میرزاحسین نائینی و آقا سیدابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء‌الدین عراقی پرداخت و به مقامات عالی رسید. در اخلاق از محضر عارف کامل آقاحاج میرزا علی‌آقا قاضی فیض می‌گرفت. معظم له در مدت اقامت در تهران هم منقول تدریس می‌کرد و هم معقول. مهمترین اثر معقولی او حاشیه اوست بر شرح منظومه سبزواری که مکرر چاپ شده است، و مهمترین اثر منقولی اش شرحی است استدلالی بر عروة الوثقی. معظم له در سال ۱۳۹۱ قمری در تهران درگذشت
[۵] . مقدمه ی آقای حاج میرزا حسن مصطفوی بر چاپ دوم تعلیقه معظم له بر شرح منظومه.


۹ - میرزا مهدی آشتیانی



آقای میرزا مهدی آشتیانی. از اساتید مسلّم و متبحر قرن ما بود. پدرش میرزا جعفر ملقب به میرزا کوچک از شاگردان آقامحمدرضا حکیم قمشه‌ای بود و مادرش دختر حاج میرزا حسن آشتیانی مجتهد معروف تهران بود. مرحوم آقا میرزا مهدی از تلامیذ میرزا حسن کرمانشاهی و میرزا‌ هاشم اشکوری بوده است.
سال‌ها در تهران مدرس فلسفه و عرفان بود و عنوان مدرس رسمی مدرسه سپهسالار قدیم را- که بر حسب وقف نامه باید ماهر در عقلیات و ناظر در شرعیات باشد- داشت. در حدود سال‌های ۱۳۶۵- ۱۳۶۶ هجری قمری به استدعای فضلا و طلاب حوزه علمیه قم چندی به قم مهاجرت کرد و به تدریس و افاضه پرداخت.
این بنده در آن مدت قلیل، توفیق استفاده از محضر او را یافت. معظم له آثار ارزنده‌ای از خود باقی گذاشت. بر شرح منظومه منطق و فلسفه حاشیه دارد و هر دو چاپ شده است. کتابی به نام «اساس التوحید» درباره «قاعده الواحد» و وحدت وجود دارد که آن نیز چاپ شده است. شاید آثار دیگری هم داشته باشد که من نمی‌دانم. در سال ۱۳۷۲ درگذشت.

۱۰ - میرزا احمد آشتیانی



آقای میرزا احمد آشتیانی. معظم له کوچکترین فرزند حاج میرزا حسن مجتهد آشتیانی بود. جامع المعقول والمنقول و ضرب المثل تقوا و پارسایی بود. بیش از چهل سال در تهران به تدریس فقه و اصول و معقول پرداخت. معظم له نیز از شاگردان حکیم کرمانشاهی و حکیم اشکوری بود.
در حدود سالهای ۱۳۴۵- ۱۳۵۰ برای تکمیل علوم نقلی به نجف رفت و خود نیز تدریس می‌کرد. در درس اسفار او فضلای درجه اول آن ایام نجف که بسیاری از آنها مجتهد مسلّم بودند شرکت می‌کردند. حضرت استاد علامه طباطبایی در همان ایام از محضر این مرد بزرگ استفاده کرده، قسمتی از اسفار را نزد او خوانده‌اند. معظم له در سال ۱۳۹۵ در حالی که قریب صدسال از عمرش می‌گذشت زندگانی را بدرود گفت.

۱۱ - میرزا طاهر تنکابنی



آقا میرزا طاهر تنکابنی. او نیز از اساتید مسلّم فلسفه در دوران اخیر بود و ممحّض در فلسفه بود. احاطه وی به متون و آراء فلاسفه حیرت انگیز بوده است. در سال ۱۲۸۰ در کلاردشت مازندران متولد شد. برای تکمیل تحصیلات به تهران آمد. دوره میرزای جلوه و حکیم قمشه‌ای و حکیم مدرس را درک کرده است. اینکه از درس حکیم کرمانشاهی و حکیم نیریزی استفاده کرده است یا نه، چیزی نمی‌دانیم. پس از دوره این سه حکیم، او از اساتید مسلّم به شمار رفته است و در سال ۱۳۶۰ وفات یافت.

۱۲ - سیدابوالحسن رفیعی قزوینی



آقا سیدابوالحسن رفیعی قزوینی. از مشاهیر و معاریف اساتید درنیم قرن اخیر بود. جامع المعقول والمنقول بود. فلسفه را نزد حکیم کرمانشاهی و حکیم اشکوری آموخته بود. پس از تاسیس حوزه علمیه ی قم در سال ۱۳۴۰ وسیله مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، معظم له به قم مهاجرت کرد و ضمن استفاده از محضر آقای حائری، خود به تدریس شرح منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا پرداخت. فضلا از درسش استفاده می‌کردند.
استاد بزرگ ما آیت‌اللّه خمینی (مدظله) شرح منظومه و قسمتی از اسفار را نزد او خوانده‌اند. او را بالخصوص از نظر حسن تقریر و بیان می‌ستودند. مرحوم رفیعی در زمان حیات مرحوم آقای حائری به قزوین مراجعت کرد. طالبان حکمت احیاناً برای استفاده از محضرش به قزوین می‌رفتند. سال‌های آخر، تهران را محل اقامت قرار داد و از مراجع تقلید به شمار می‌رفت. در سال ۱۳۹۴ جهان را وداع گفت.

۱۳ - محمدحسین فاضل تونی



آقا شیخ محمدحسین فاضل تونی. از مشاهیر مدرسان فلسفه در عصر اخیر بود. رساله‌ای در الهیات دارد. در مقدمه آن رساله نوشته که شاگرد جهانگیرخان و حکیم اشکوری بوده است. پس از تاسیس دانشگاه، سالها در دانشکده ادبیات و دانشکده ی معقول و منقول تدریس می‌کرد. فاضل تونی بر مقدمه شرح فصوص قیصری حاشیه نوشته است. وی در سال ۱۳۰۹ متولد
[۶] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ج۲، ص۸۸۹.
و در حدود سال ۱۳۸۰ درگذشت.

۱۴ - سیدمحمدکاظم عصار



سیدمحمدکاظم عصار. از اساتید فلسفه عصر اخیر به شمار می‌رفت. در سال ۱۳۰۵ متولد شد و در هجده سالگی به اصفهان رفت و سه سال به تحصیل فلسفه (علی الظاهر نزد جهانگیرخان و آخوند ملامحمد کاشی) پرداخت. بعد به تهران آمد و شش سال نزد اساتید تهران: حکیم اشکوری و حکیم کرمانشاهی و حکیم نیریزی فلسفه تحصیل کرد. آنگاه به عتبات رفت و ده سال علوم منقول را نزد اساتید فن تکمیل کرد و در سن ۳۵ سالگی (سال ۱۳۴۰ قمری) به تهران مراجعت کرد و به تدریس معقول و منقول (بالخصوص معقول) پرداخت.
پس از تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ هجری شمسی (تقریباً ۱۳۵۳ قمری) در دانشکده ادبیات و دانشکده علوم معقول ومنقول به تدریس پرداخت. از حدود سال ۱۳۶۵ که مدرسه عالی سپهسالار نام دانشگاه روحانی یافت، در آن‌جا مشغول تدریس شد و تقریباً تا پایان عمرش ادامه یافت. مرحوم عصار مردی خوش محضر و بذله‌گو بود؛ هیچ چیز را به جد نمی‌گرفت. از مرحوم عصار آثاری در وحدت وجود و بدا و علم الحدیث و تفسیر باقی مانده است. بعضی از آن آثار اخیراً چاپ شده است. معظم له در سال ۱۳۹۴ درگذشت.
[۷] سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسه سپهسالار، ص۱۶۹-۱۷۰.


۱۵ - پانویس


 
۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ج۲، ص۵۸۴.
۲. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ج۲، ص۹۱۸.
۳. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۳، ص۱۶۷.    
۴. . مقدمه مرحوم شیخ محمدرضا مظفر- که از شاگردان معظم له بود- بر تعلیقه معظم له بر مکاسب شیخ انصاری.
۵. . مقدمه ی آقای حاج میرزا حسن مصطفوی بر چاپ دوم تعلیقه معظم له بر شرح منظومه.
۶. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، ج۲، ص۸۸۹.
۷. سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسه سپهسالار، ص۱۶۹-۱۷۰.


۱۶ - منبع


مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱، ص۶۱۳-۶۲۱.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.